سیاسیمقاله

چرا لابی جمهوری اسلامی در مذاکرات هسته‌ای ۲۰۲۱ وین حضور ندارد؟

دکتر مجید محمدی

در مذاکرات مربوط به برجام در سال ۲۰۱۵ اعضا و رئیس نایاک در وین حضور داشتند و مثل پادو به این طرف و آن طرف می‌دویدند تا مذاکرات را به نتیجه برسانند. دولت اوباما نیز فضای قابل توجهی به این لابی در رسانه‌های امریکا- که از طریق بن رودز در جیب اوباما قرار داشتند- داده بود تا حدی که مخالفان جمهوری اسلامی به توصیه‌ی مشاورانی که از نایاک آمده بودند یک به یک از صدای امریکا حذف شده یا در فهرست سیاه آن قرار گرفتند و اعضای لابی مدام به تبلیغ این توافق در رسانه‌های مختلف می پرداختند. اما این لابی بدون تغییر مواضع در هفت دور مذاکرات مربوط به بازگشت امریکا به برجام در سال ۲۰۲۱ غائب است، علی رغم آن که موضع لابی جمهوری اسلامی در دوران ترامپ مخالفت با خروج از برجام و در دوران بایدن موافقت با بازگشت به آن بوده است.

برای این غیبت پنج دلیل محتمل می‌توان بر شمرد:

لابی در تیم وزارت خارجه امریکاست

برخی از اعضای لابی در دوران بایدن به تیم مربوط به ایران در وزارت خارجه افزوده شده‌اند. اگر این تیم از قدرت تاثیر گذاری برخوردار باشد دیگر نیازی به حضور اعضای شناخته شده‌ی نایاک در وین نیست تا پادویی آنها به نمایش عمومی گذاشته شود. اعضای لابی‌های متعدد نشاندار و بی نشان جمهوری اسلامی در کارزارهای بایدن حضور فعال داشتند و طبیعی است که در وزارت خارجه بدان‌ها پست و مقام داده شده باشد. یکی از آنها دختر جواد طباطبایی بود که به تیم مشاوره‌ی وزارت خارجه امریکا افزوده شد.

دولت رئیسی به این لابی اعتماد ندارد

نایاک فرزند ظریف و تیم وی در ایالات متحده بود. از این جهت تیم وزارت خارجه‌ی دولت رئیسی و برخی از اعضای شورای راهبردی روابط خارجی مستقر در بیت بدان اعتماد ندارند. ارتقا به مقام پادویی در جمهوری اسلامی به ابراز وفاداری یا عدم ابراز مخالفت و انتقاد منوط نیست بلکه مقامات باید به پادو اعتماد داشته باشند (از خودشان باشند). بوق‌های تبلیغاتی سپاه همیشه نسبت به وفاداری نایاک و سازمان‌های لابی شبیه به آن به “نظام” اظهار تردید کرده یا به روشنی آنها را در خدمت دولت امریکا دانسته‌اند. به همین دلیل جیسون رضاییان که به لابی جمهوری اسلامی نزدیک بود بازداشت شد یا نمازی‌ها که با شرکت‌های نفتی و لابی بده و بستان‌هایی داشتند اکنون در زندان به سر می‌برند.

نایاک در مورد مذاکرات وین با چراغ خاموش حرکت کرده است. این سازمان تنها به خوشامدگویی از مذاکرات دور هفتم و نمایش دلسوزی برای مردم ایران با جمع کردن امضا از سازمان‌های چپ برای معافیت‌های تحریمی انساندوستانه که اصولا ربطی به مذاکرات نداشت و محدودیتی هم بر آنها اعمال نمی‌شده اکتفا کرد. هر دو واکنش دقیقا به این معناست که این سازمان توسط دولت رئیسی به بازی گرفته نشده است. از حیث لابیگری نایاک دارد به همان مسیر لابی هوشنگ امیر احمدی (شورای امریکا- ایران) یعنی بی خاصیتی می‌رود.

لابی از عدم جزم نظام به بازگشت خبر دارد

لابی جمهوری اسلامی نه تنها در مذاکرات دولت رئیسی با ۴+۱ بلکه با شش دور مذاکرات قبلی با تیم ظریف حضور نداشت. احتمالا این لابی از این که این مذاکرات به جایی برسد مطمئن نیست. تیم ظریف در سال پایانی سرمایه‌ی سیاسی برای پیشبرد مذاکرات نداشت و فقط به طور صوری و به درخواست دولت بایدن در مذاکرات شرکت می‌کرد و همه منتظر بر تخت نشستن رئیسی بودند. اعضای تیم سیاست خارجی دولت رئیسی نیز از گذشته با برجام مخالف بودند. بدین ترتیب انگیزه‌ای برای حضور لابی در مذاکراتی که می‌داند بی نتیجه هستند نمی‌ماند.

تامین کنندگان مالی لابی تغییر یافته است

نایاک در دوران ترامپ به تدریج از منشور اولیه‌ی خود که ادعای توخالی دفاع از حقوق ایرانی-امریکایی‌ها بود فاصله گرفت. این فاصله گیری برای یک سازمان یا ریشه در تغییرات ایدئولوژیک، یا انشعاب یا تغییر منابع مالی دارد. برای نایاک سومی صدق می‌کند چون ایدئولوژی نایاک کسب و کار از طریق دلالی برای رژیم‌های اقتدارگرا و تروریستی و انجام پروژه‌های سیاسی گروه‌های تروریستی/فاشیستی مثل “جان سیاهان اهمیت دارد” است. وقتی تامین کنندگان اصلی مالی، چپ امریکایی باشند و چمدان‌های دلار یا حواله‌های ارزی از طریق صرافی از ایران نرسد نایاک به جای تمرکز بر مسائل ایران به تمرکز بر مسائل داخلی امریکا گذر می‌کند. برای یک سازمان که از حقوق امریکایی- ایرانی ها دفاع می‌کند محاکمه‌ی کایل ریتن هاوس که در شورش‌ها و آتش زدن شهرها توسط سازمان فاشیستی “جان سیاهان اهمیت دارد” در دفاع از خود دو چپگرا را کشت و در دادگاه با اتفاق هیئت منصفه تبرئه شد (بعد از یک سال دروغگویی‌های رسانه‌های امریکایی) اولویتی ندارد تا در این مورد بیانیه صادر و دروغ‌های بوق‌های تبلیغاتی چپ را تکرار کند. این دروغگویی‌ ناشی از تغییر تامین کننده‌ی مالی اصلی این سازمان است. نایاک رسما از سازمان ترورویستی “جان سیاهان اهمیت دارد” که کسب و کار مردم را در امریکا آتش می‌زند حمایت می‌کند که هیچ ربطی به شهروندان ایرانی امریکایی ندارد.

نایاک همچنین مثل همه‌ی بوق‌های تبلیغاتی چپ از سیاست مهاجرتی بایدن دفاع می‌کند: کشور بدون مرز، دادن ۴۵۰ هزار دلار به مهاجران غیر قانونی که از فرزندانشان جدا شده‌اند، حمل و نقل مهاجران غیر قانونی به ایالات با وسایل نقلیه‌‌ی پنتاگون و به شکل پنهان و ورود میلیون‌ها مهاجر غیر قانونی بدون تست و واکسن کرونا در حالی که شهروندان امریکایی تحت شدید ترین فشارها برای زدن واکسن و تست هستند. این امر فقط تامین کنندگان مالی را خشنود می‌سازد و ربطی به شهروندان ایرانی- امریکایی که به طور قانونی وارد امریکا شده و در این کشور اقامت دارند ندارد.

لابی ظریف با اهداف دولت رئیسی همراهی ندارد

مشکل اساسی دیگر می‌تواند عدم همراهی لابی ظریف با اهداف تیم رئیسی باشد به فرض آن که این لابی دورنگر باشد. تیم رئیسی با عادی سازی جمهوری اسلامی و تضمین غیر نظامی بودن برنامه ی اتمی مشکل داشته و دارد و از آغاز با برجام به همین دلیل مخالف بود. اما تیم ظریف که برای آن حفظ نظام یک اولویت بود با نظامی بودن یا نظامی کردن برنامه‌ی اتمی همراهی نداشت. داستان فتوای اتمی خامنه‌ای را همین تیم و همراهان آن در دولت خاتمی برای کاهش فشارهای بین المللی درست کردند و بال و پر دادند و روی دست خامنه‌ای گذاشتند و گرنه هر مسلمان شیعه‌ای می‌داند این فتواها ارزش سیاسی و سیاستگذاری ندارند و همان طور که یک شبه صادر می‌شوند می‌توانند یک شبه لغو شوند.

از پنج احتمال فوق احتمال‌های دوم و چهارم بیش از بقیه به واقعیات موجود نزدیک هستند چون هم تغییر در تیم مذاکره کننده و هم رفتار نایاک کاملا مشهود است و شرایط آنها با سال ۲۰۱۵ تغییر کرده است.

منبع: العربیه

  نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه شبکه جهانی کلمه نیست.

  مقاله هاى منتشر شده تنها بازتاب دهنده نظر نويسنده آن است.

دکمه بازگشت به بالا