سیاسیمقاله

خشت اول گر نهد معمار کج…

#سعید_همتی

✍️حدود یک سال پیش از سقوط حکومت شاه، مقامات ارشد سفارت آمریکا طی یک اشتباه بزرگ، نتیجه گرفته بودند که نهضت شیعی به رهبری “نمادین” خمینی ویژگی‌های دموکراتیک دارد! زیرا به تصور اشتباه آنان، فقه شیعه به اصل اجماع پایبند است و تصمیمات در آن به طور دسته جمعی اتخاذ می‌شود!

 

✍️با توجه به اسنادی که بعدها رسانه ای شد و در این یادداشت به آنها اشاره خواهد شد، مشخص گردید که آنها اطلاعی از بزرگترین “وظیفه واجب” هر فرد شیعی امامی یعنی “تقلید” کورکورانه، نداشته اند! آنها نمی دانستند که طبق الفبای اولیه مبانی شیعه امامیه هر فرد از ابتدا به دیکتاتوری تن می دهد و به آن عادت می کند، بر هر فرد شیعه واجب است تا تمامی رفتارها و سَکناتش طبق دستورات رساله مرجعی باشد که از او تقلید می کند. یک شیعه هرگز فردی آزاد نیست، یک شیعه فقط باید مُقلد باشد و به دستورات عمل نماید و اختیاری از خود ندارد!

 

✍️”ویکتور تامست” معاون آخرین کاردار آمریکا در تهران، که روز ۱۳ آبان ۵۸ به گروگان گرفته شد، می‌گوید برخلاف “دیوید رادووی” دیپلمات ارشد سفارت بریتانیا در تهران که از سالها پیش از انقلاب۵۷ عادت داشت از سوی سفیر بریتانیا به صورت پنهانی، در نوبت های منظم هفتگی به قم برود و با مراجع بزرگ شیعه همفکری داشته باشد، ما تا پیش از انقلاب ۵۷ گفتگوی جدی با آیت الله ها نداشتیم.

 

✍️این دیپلمات بازنشسته امریکایی که اکنون در حومه واشنگتن زندگی می‌کند، میزان شناخت سفارت ایالات متحده از رهبر انقلاب۵۷ را سطحی ارزیابی می‌کند و می‌گوید: ما مثل فرد نابینایی بودیم که می‌خواست بدن یک فیل را توصیف کند و به هر عضو از فیل که دست می زد فکر می کرد فیل آن شکلی است! به عبارتی، یک جورهایی حرف‌هایی که هر روز در رسانه‌ها در مورد خمینی زده می‌شد را باور می‌کردیم.

 

✍️ارسال گزارش ارزیابی خوش بینانه سفارت ایالات متحده در تهران به واشینگتن، در خصوص انقلاب شیعیِ در حال وقوع، باعث شد تا ایالات متحده به ایجاد یک حکومت کاملا دموکراتیک پس از سرنگونی شاه امیدوار گردد. این گزارش غیر منصفانه، تحت عنوان “شناخت نهضت شیعه” به واشنگتن اطلاع می‌داد که در صورت پیروزی مخالفان شاه و سقوط او، به نظر می‌رسد که شخصیت‌های سیاسی و نه آخوندها در روند سیاستگذاری حکومت آینده ایران نقش غالب را ایفا کنند.

 

✍️این گزارش، توسط “جورج لمبراکیس” تهیه و به واشینگتن ارسال شده بود، او اکنون در لندن زندگی می کند!

 

✍️اطلاعاتِ این گزارش غیر واقع بینانه، عموما از اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی کسب شد. یکی از آن اعضا که در ارائه اطلاعات گمراه کننده این گزارش تاثیر گذار بوده است “ابراهیم یزدی” عضو ارشد نهضت آزادی بوده که حدود دو ماه پیش از پیروزی انقلاب۵۷ با “هنری پِرِکت” رئیس بخش ایران وزارت خارجه آمریکا، دیدار و گفتگوهای محرمانه را آغاز کرده بود.

 

✍️ابراهیم یزدی در نوفل لوشاتو رابط امین “خمینی” در حوزه مذاکره با آمریکا بود. “ابراهیم یزدی” بعدها در جمع های خصوصی بارها به اشتباهاتش در جریان انقلاب ۵۷ اعتراف کرد. “محمد غرضی” از انقلابیون۵۷ می گوید: دکتر ابراهيم يزدي رئیس نهضت آزادی، اظهار نموده كه انقلاب ما، “انقلاب جهل” عليه ظلم بود!

 

✍️رئیس وقتِ بخش ایران وزارت خارجه آمریکا “هنری پِرِکت” در واقع یکی از بزرگ‌ترین طرفداران پذیرش انقلاب۵۷ ایران در دولت “کار‌تر” بوده است. او می‌گوید بعد از کشتار میدان ژاله در ۱۷ شهریور ۵۷، به این نتیجه رسیده بود که شاه دیر یا زود سقوط خواهد کرد و منافع آمریکا ایجاب می‌کند هر چه سریع‌تر با اردوی مخالفان به رهبری “خمینی” تماس برقرار کند.

 

✍️”ابراهیم یزدی” در جلد سوم کتاب خاطراتش می نویسد: تعجب کردم که چگونه چنین فردی مسؤول میز ایرانِ وزارت خارجه آمریکاست، او تقریبا هیچ اطلاعی از ایران و تاریخش نداشت و حتی نام شخصیت های بزرگ ایران را نشنیده بود!

 

✍️”هنری پِرِکت” رئیس سابق بخش ایران وزارت خارجه آمریکا، پس از گذشت ۳۶ سال، در مصاحبه‌ای با بخش فارسی “بی‌بی‌سی” صراحتاً اذعان کرد که او و همکارانش فریب حرف‌های “روح الله خمینی” را خوردند که پیش از بازگشت به ایران، می‌گفت در امور سیاسی دخالت نخواهد کرد و به همه وعده آزادی می‌داد. “هنری پِرِکت” می‌گوید: ما نوشته های قبلی اش را نخوانده بودیم،او را نمی‌شناختیم. بنابراین حرف‌هایش درباره ایجاد دموکراسی در ایران و اینکه زنان از حقوق کامل برخوردار خواهند بود و غیره را باور کردیم. الان که به گذشته نگاه می‌کنم، می بینم ما گول خوردیم!

 

✍️” شهریار روحانی”(داماد سابق ابراهیم یزدی) و رضا صدر، اعضای کمیته ویژه‌ای بودند که “خمینی” آن را مأمور ارتباطات دیپلماتیک خود در آمریکا کرده بود. “شهریار روحانی” که در “دانشگاه ییل” آمریکا درس خوانده بود، مانند بسیاری از انقلابیون سال۵۷ معتقد بود که آمریکا ژنرال‌های شاه را کنترل می‌کند. او به نمایندگی “خمینی” به مقامات وقت ایالات متحده گفته بود: بهترین کاری که آمریکا می‌تواند انجام بدهد این است که به بختیار و ژنرال های شاه بگوید از راه‌حل نظامی علیه معترضین حمایت نمی‌کند!

 

✍️بنا بر اسناد، این دو نماینده “خمینی” در مذاکره با ایالات متحده، روز ۱۰ فوریه ۱۹۷۹ (۲۱ بهمن ۱۳۵۷) به واسطه “رمزی کلارک” وزیر دادگستری پیشین ایالات متحده، که طرفدار سرسخت انقلاب۵۷ بود، دقیقا یک روز پیش از پیروزی انقلاب۵۷ به دیدار “اندرو یانگ”(نماینده وقتِ امریکا در سازمان ملل متحد) می‌روند تا توافق نهایی برای تغییر رژیم صورت بگیرد. این دو نفر به “اندرو یانگ” می گویند که این مرجع تقلید(خمینی) پرطرفدار، مثل “مهاتما گاندی” است، او صلح جو است، زندگی و گذشته او به این امر شهادت می دهد که طمع قدرت ندارد و شما مطمئن باشید به قدرت هیچ علاقه‌ای ندارد!

 

✍️یکی از یاران نزدیک “خمینی” در زمان مبارزاتش علیه شاه، که در حکومت شاه به دلیل مبارزه مسلحانه و قتل به اعدام و سپس با یک درجه تخفیف به حبس ابد محکوم شد “محمدکاظم بجنوردی” است، او پس از انقلاب ۵۷ پُست های رده بالای کشوری زیادی داشته است.

 

✍️در کتاب خاطرات “محمد کاظم بجنوردی” با نام “مسی به رنگ شفق” آمده است: (خميني)احتمال می دادند که انقلاب ایران که برای آمریکا و دیگر سمبل های امپریالیسم حادثه بسیار مهمی است و با توجه به شرایط آن روز ایران و جهان، دقیقا زیر ذره بین سرویس های اطلاعاتی دشمنان(از جمله آمریکا) باشد تا هر لحظه علیه انقلاب وارد عمل شوند و ما در باتلاقی از مشکلات گوناگون غرق کنند و پس از چندماه یا بلکه چند روز فاتحه انقلاب را بخوانند! بهترین کار این بود که تا فرصت سازمان دهی و تشکل نیروهای انقلابی پیدا شود، آمریکا و سایر همپیمانانش را به اشتباه می انداختند تا دست به توطئه های وسیع علیه انقلاب نزنند، برای رسیدن به این هدف چه کاری بهتر از دادن یک پُست موقت نخست وزیری به مهندس بازرگان بود؟

 

✍️”محمد کاظم بجنوردی” می نویسد: (خميني)با معرفی “مهدی بازرگان”(یکی از سران جبهه ملی و البته موسس حزب نهضت آزادی)، دست به یک انتخاب حکیمانه، ظریف و بسیار سرنوشت ساز زدند، ایشان با این کار سرویس های اطلاعاتی آمریکا و عوامل آنان را فریب دادند! اگر (خميني)یک چهره انقلابی را به عنوان نخست وزیر معرفی می کردند، آمریکا و نیروهای مخالف داخلی و حتی جبهه ملی “یعنی طیف وسیعی از نیروهای مخالف داخلی و خارجی” فورا پرچم مخالفت را بر می افراشتند و حتی شاید جنگ داخلی می شد، انتخاب مهدی بازرگان باعث شد که اولا در جبهه داخلی عده ای سکوت کنند یا حتی مطمئن شوند!! و ثانیا “مهم تر از همه” آمریکا و امپریالیسم جهانی با دیدن چهره شناخته شده و بسیار معتدلی چون بازرگان درباره ماهیت انقلاب و آینده آن به اشتباه بیفتند!

 

✍️آری سرنخ این همه “دروغگویی،نیرنگ و فریبکاری” را باید در ۵۰۰سال قبل جُست، معجون “دروغ و فریب” همان مواد اولیه ای است که شاهان صفوی برای دشمن ساختن مردم ایران با عثمانی، با مشاورت مستشاران انگلیسی من جمله “کرکی” که حیله گرانه خود را یک لبنانی جا زد و بعدها “رابرت شرلی” و “آنتونی شرلی”  برای اولین بار تفکر آخوندی را طراحی و کلید زدند.

 

✍️زمانی که جد پدری “روح الله خمینی” از سرزمین مستعمره انگلیس(هند) وارد ایران شد، چه کسی تصور می کرد که روزی “روح الله هندی(خمینی)” در نوفل لوشاتو زیر درخت سیب می نشیند و برای سوار شدن بر تخت سلطنت آخوندی در ایران، وعده های فریبنده آزادی و دموکراسی سر می دهد!

 

✍️روح الله خمینی به حدی اعتماد به نفس داشت که پس از انقلاب۵۷ ، در پاسخ به این پرسش که چرا به وعده های پیش از انقلاب عمل نمی نماید، چنین پاسخ داد: “خدعه کردم”!!

 

✍️اما موفقیت خمینی در رسیدن به سلطنت آخوندی، مانع از تداوم فریبکاری های او نشد. او پس از انقلاب ۵۷ وقتی متوجه شد مردم ایران حاضر به برادر کشی نیستند و نمی تواند اقوام مختلف ایران را مجبور به پذیرش قانون اساسی با احکام شیعی نماید، با حیله های شیطانی صدام را به درگیری نظامی با مردم ایران کشاند تا با سوار شدن بر موج “شهادت طلبی” و به قول خودش “شور حسینی” بتواند جامعه چند ملیتی ایران را با خشونت سرکوب نماید تا به قوانین فاشیستی او تن در دهند.

 

✍️”روح الله خمینی” به بهای جانِ صدهاهزار نفر و معلول شدن بیش از یک میلیون نفر دیگر، با طرح شعارهای “راه قدس از کربلا می گذرد” و “جنگ، جنگ تا پیروزی” به فریب مردم ایران ادامه داد، تا این که بار دیگر با تعبیر “سرکشیدن جام زهر” و “معامله کردن آبرو با خدا”! جلوه ای دیگر از فریبکاری خود را به رخ کشید و چند ماه بعد، پس از کشتار ظالمانه چندین هزار جوان زندانی سیاسی، برای ایستادن در مقابل محکمه قاضی القضات تمام هستی، این جهان را ترک کرد.

دکمه بازگشت به بالا