سیاسیمقاله

نه «ترور» و نه «تبعیض»

دکتر جلال جلالی‌زاده

حوادث اخیر چابهار بار دیگر موجب طرح واژه‌ها و کلماتی بر زبان‌ها شد. گاهی حوادث تلخی که در جامعه اتفاق می‌افتد چنان مضطرب‌کننده و هولناک‌اند که با وحشت‌آفرینی خود موجب ایجاد سکوت و عدم اظهارنظر دربارۀ آن می‌شود. به نظر نگارنده اتفاقا بهترین وقت و زمان برای ریشه‌یابی چنین اعمال غیرانسانی و خشونت‌آمیز پس از رخ‌دادن آنهاست. در این‌باره نیاز به طرح پرسش‌ها و بیان دلایل و علت‌ها و آثار سلبی و منفی آن بر جامعه و پیگیری مطالبات مردم است.
«ترور» از نظر انسانی، اخلاقی، عقلی و دینی کاملا مردود است. در برنامۀ هیچ پیامبری و یا امام و مصلحی هجوم و یورش بر بی‌گناهان گنجانده نشده است. مسلم بن عقیل با اینکه می‌توانست زیاد ابیه جنایتکار را ترور نماید، اما گفت: «نحن أهل البیت لانفتک؛ ما اهل بیت پیامبر اهل ترور نیستیم.» اولین تروریست جنایتکاری که این رسم ناپسند را بنا نهاد «ابولولو» بود که خلیفۀ عادل عمربن خطاب رضی‌الله‌عنه را به شهادت رساند و بعد جنایتکاران دیگری در خلیفه‌کشی راه او را ادامه دادند.

عمل تروریست‌ها هرگز منجر به نتیجه‌ای نشده و در رسیدن به اهداف خود یک‌هزارم تاثیر را نداشته است، چون معمولا بهترین گل‌ها با داس ترور قطع می‌شوند. ترور و تروریست‌ها را باید به‌عنوان یک بیماری و معلول تلقی کرد و تنها با محکوم نمودن و امنیتی کردن فضا و یا دستگیری افراد مظنون و متهم نمی‌توان آن را ریشه‌کن کرد.
اما ترور بدون علت و سبب نیست، اینکه ترور با چه قصدی صورت می‌گیرد مورد نظر اینجانب نیست؛ اعم از اینکه به قصد رسیدن به حوری و یا دفاع از حقوق ملی و مذهبی و یا تحریک بیگانگان باشد. تروریست‌ها نمی‌توانند بدون پشتوانۀ ایدئولوژی خاصی خود را قانع به «عملیات انتحاری» نمایند، پس باید بهانه را از آنان گرفت.

یکی از علل و عوامل خشونت و ناامنی و ترور «تبعیض و بی‌عدالتی» است. هرچند قابل توجیه نیست، ولی از منظر جامعه‌شناختی، روانشناسی و معرفت‌شناختی و انسان‌شناسی باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. همان‌گونه که ترور محکوم و زشت است، تبعیض و بی‌عدالتی نیز ناپسند است. در مقیاس و معیار هر دو گروه؛ چه تروریست‌ها و چه تبعیض‌گرایان، «انسان» بی‌ارزش است، چون اگر از ارزش برخوردار بود از سوی تروریست‌ها خونش مباح نمی‌شد و اگر از کرامت برخوردار بود از جانب ظالمان و تبعیض‌گر ایان حقوقش ضایع نمی‌شد.

به‌هرصورت من به بیان مصداق نمی‌پردازم، اما قطعا هم تبعیض و هم ترور موجب بی‌اعتمادی، ناامنی، اتهام، افراط‌گرایی، نفرت و اعمال خشونت‌آمیز می‌شود. البته نه تروریست‌ها نمایندگی ملت و مذهبی را برعهده دارند و نه تبعیض‌گرایان نمایندۀ کل حاکمیت‌اند، اما دود عملکرد منفی آنان به چشم مدافعان حقوق مردم و محرومان می‌رود.

حاکمیت و نه دولت باید بپذیرد که هنوز نتوانسته پس از چهل سال قانون اساسی را اجرا نماید که میثاق بین ملت و نظام است. اگر قانون اجرا شود قطعا حلّال بسیاری از مشکلات خواهد بود. بی‌قانونی و فراموش کردن قانون زمینه را برای بی‌عدالتی و هرج‌ومرج فراهم می‌نماید.
به‌طور قطع نه‌تنها در بلوچستان بلکه در مناطق مرزی و قومی شاهد «تبعیض» هستیم، علت و عامل این تبعیض‌ها چه کسانی هستند؟ آیا نگاه ملی است یا مذهبی؟ آیا افراد خودسرند؟ آیا از سوی شخصیت‌ها و یا مراکزی حمایت می‌شوند؟ به‌هرصورت در مناطق اهل‌سنت ریشۀ محرومیت‌های دوران پهلوی نه‌تنها قطع نشده، بلکه برخی افراد تنگ‌نظر و منفعت‌طلب آن را آبیاری می‌کنند و این درخت حنظل میوه‌ای جز خشونت، ناامنی و ترور ندارد.

بنابراین تنها راه، بازگشت به آموزه‌های اصیل دینی و کلام بزرگان است که دین را محبت و انسان را ارزشمندتر از حجرالاسود می‌داند. امروز وقتی صدای فعالان سیاسی، مذهبی و مدنی شنیده نمی‌شود، وقتی از رفت‌وآمد عالمانی مانند مولانا عبدالحمید به دیگر مناطق جلوگیری می‌شود، وقتی نمونه‌های زیادی از تبعیض‌های مختلف سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی در منطقه دیده می‌شود، قطعا نه فضای امنیتی می‌تواند ترور و خشونت را ریشه‌کن نماید و نه مسلح‌کردن سران قبایل، بلکه تنها راه درست و منطقی «تبعیض مثبت»، تدبیر و تساهل و بکار بردن عقلانیت است. زیست انسانی و اخلاقی ایجاب می‌کند که حقوق و حرمت همۀ انسان‌ها در جامعه با هر نژاد و مذهبی مراعات شود و گفت‌وگو و هم‌اندیشی که منجر به همدلی در حل مشکلات می‌گردد آغاز شود.

باید عقلای قوم حربه را از دست دو گروه «تبعیض‌گرایان» و «تروریست‌ها» بگیرند و رشته‌های اعتماد، تعاون، احترام و نوع‌دوستی را تحکیم نمایند. قطعا با تغییر نگاه ایدئولوژیک و قرائت رحمانی از دین و تکریم منزلت انسانی می‌توانیم بر همۀ مشکلات فائق آئیم و ریشۀ «تبعیض» و «خشونت» را بخشکانیم.

نظرات وارده در یادداشت ها لزوما دیدگاه شبکه جهانی کلمه نیست.

دکمه بازگشت به بالا