نامهی انتقادی به علی خامنهای با امضای ۳۰۰ نفر و مهر احمدینژاد
نامهای انتقادی با امضای ۳۰۰ نفر خطاب به آیتالله خامنهای منتشر شده است. نویسندگان نامه تصریح کردهاند: «در شرایط فعلی؛ کلیت نظام روز به روز به پیکری بیجان و از درون شکننده شبیهتر شده است».
در این نامه به بیاختیار بودن دولت در نظام سیاسی ایران اشاره شده و آمده است: «دولتمان که قرار بود تبلور ارادهی ملی و حاکمیت مردم بر مقدراتشان باشد، با شکلگیری و گسترش ساختارهای غیررسمی و غیرانتخابی موازی و کاهش مداوم سهم دولت در تصمیمگیریهای کلان و ادارهی کشور از طرفی، و مهندسی انتخاباتها از طرف دیگر، به وضعی رسیده است که امروز دیگر نمیتوان آن را مظهر ارادهی عمومی ملت ایران و مجرای جاری شدن خواست ایشان در ادارهی کشور دانست.»
بر اساس گزارش ها نویسندگان نامه مذکور همچنین قوه قضائیه را به “برخورد و فشارهای همهجانبه بر عدالتخواهان و فسادستیزان و تهدیدکنندگان منافع کانونهای فاسد” متهم کردهاند.
شورای نگهبان نیز از تیغ انتقاد نویسندگان نامه در امان نمانده و مانعی در راه “انتخاب افراد شایستهی مستقل مورد نظر مردم” تعبیر شده است.
نمایندگان مجلس خبرگان و ائمه جمعه هم هدف انتقاد این نامه قرار گرفته و در توصیف آنها چنین آمده است: «شرایط جسمی و فکریشان به گونهای است که دیگر نه تنها انتظار هیچ حرف تازه و مهمی از آنها نمیرود، بلکه جامعه –حتی جامعهی اصطلاحاً حزباللهی- درکایشان از مسائل را پایینتر از سطح درک عمومی جامعه حس میکند، و هر هفته مواضع خام و عجیب برخی از آنان، نقل محافل میگردد.»
انتقاد از صدا و سیما هم از قلم نویسندگان نامه نیفتاده و با اشاره به بودجه هنگفت این نهاد حکومتی نوشتهاند: «نه برنامههای جدی و پیرامون موضوعات مهم کشور دارند، و نه همدلی و همراهی مردمیای میانگیزند که عامل وحدت ملی گردد؛ گویی از طرفی صرفاً ابزار عملیات روانی و مهندسی افکار عمومی برای برخی گروههای سیاسیاند، و از طرف دیگر ابزار تخدیر مردم و پوشاندن حقائق و مطالبات و مسائل جدی جامعه.»
انتشار این نامه با واکنشها و گمانهزنیهای متعددی همراه بوده است؛ از آن جمله اینکه این نامه، ضمن اینکه نشانگر عمق بحرانِ پیش روی نظام سیاسی ایران است، اما در نوع خود؛ تلاشی در جهت اصلاح این نظام شمرده میشود که بهگمان بسیاری از کنشگران و فعالان مدنی و سیاسی، اصلاحپذیر نمیباشد